افطاری
سلام دختر نازنینم روز سه شنبه 94/4/23 یعنی 27 رمضان تصمیم گرفتیم افطاری بدیم البته فقط خانواده مامانی وبابایی که همه باهم 20نفر میشدیم خلاصه از روز شنبه شروع کردم به تمیزکاری و روز دوشنبه هم ژله رنگین کمان درست کردم وتقریبا از ساعت یک ظهر شروع کردم تا ساعت 5 بعدظهر که بالاخره تموم شد وروز بعد باهم رفتیم سبزی خریدیم وشیر خریدیم برای ماقوت واومدیم خونه وشروع به کار ودرست کردن ماقوت وسبزی پاک کردن والبته خاله الهه ساعتای 2 اومد خونمون که کمک کنه وبعد هم مامان جون ودایی محمدرضا اومدن وخلاصه برای غذا هم خورشت کرفس درست کردیم وبعد سفره چیدیم وهمه اومدن وکلی خوش گذشت ومن وبابایی از اینکه همه چیز عالی بود خیلی خوشحال بودیم چون دوس...
نویسنده :
سمیه
23:41